نارنج

تموم شد رفت بعد از ۴ سال خوبی و بدی نارنج بساطشو جمع کرد و رفت.خداحافظ

نارنج

تموم شد رفت بعد از ۴ سال خوبی و بدی نارنج بساطشو جمع کرد و رفت.خداحافظ

اشتیاق

این روز ها٬

اشتیاقم به هیچ کس٬

میل نمیکند به:

+

+

+

+

+

+

+

بی نهایت.

 

 

نجاتم بده

توی چشمانم خیره شو انگار که دری رو باز می کنی...

با من بیا تا تو رو به انتهای ذهنم ببرم

جایی که رخوت به سراغ من میاد

بدون هیچ گذشته ای

روح من در جایی سرد خوابیده

تا زمانی که تو پیداش کنی و برش گردونی خونه

بیدارم کن...

اسم منو صدا کن و و منو از دست تاریکی نجات بده

به خون دستور بده که توی رگهام جریان پیدا کنه

قبل از اینکه بمیرم

منو نجات بده از هیچستانی که توش غرق شدم

حالا که من می دونم نبود تو باعث این همه رنج در من میشه

تو نمیتونی منو ترک کنی

در من نفس بکش و به من واقعیت ببخش

منو به زندگی باز گردون

منو از درون بیدار کن

منو به زندگی باز گردون

من بدون اغوش تو از درون یخ میزنم

بدون عشق تو ...عزیزم

در طول مرگ فقط تو هستی که زندگی رو تداعی میکنی

به نظر میرسه که من سالهاست که خوابیده ام

چشم های منو به روی همه چیز باز کن

نذار که من اینجا بمیرم

منو به زندگی باز گردون

درون منو بیدار کن

منو از  هیچی که بهش تبدیل شدم نجات بده...

 

متن بالا ترجمه ترانه درون منو بیدار کن از گروه evanescense هستش من این روز ها به شدت باهاش همذات پنداری میکنم.

صحیح ترین نقل قول بشریت

نشسته ام بر لبه پنجره...

تو می پرسی به کجا چشم دوخته ام؟

خیابان؟حیاط؟ایوان؟

و من می گویم :

به قول تو:به سکوت و تنهایی شب....

به قول خودم:به سکون و ارامشش...

باز می پرسی:

کدام نقل قول صحیح تر است؟

پاسخ نمی دهم.

هر دو خوب می دانیم نقل قول بودنمان...

صحیح ترین نقل قول بشریت است.

 

 

 

اتش

میخواهم فرار کنم از این خاکستری کبود که بر افکارم ذهنم و سخنانم سایه افکنده است....

میخواهم فرار کنم از خاکستری کبودی که دگر بار باز گشته است...

میخواهم فرار کنم از این نفرین ابدی که دچارش شدم!نه دچارش بودم!

از این اتاق که در و دیوار های نارنجی اش چیزی را فریاد میزنند که نیستم...

میخواهم باور کنم ان چیزی را که هستم و نیستم ان چیزی که نیستم و تو میبینی و ان چیزی که هستم و من میبینم...

کدام یکی تان حاضر است مرا بسوزاند برای عصر یخبندان خودش؟

این دخترک شیرین و پر از گرما اتش پر باری نخواهد بود برای گرم کردنتان...

و من میخواهم دگر بار اتش شوم!