نارنج

تموم شد رفت بعد از ۴ سال خوبی و بدی نارنج بساطشو جمع کرد و رفت.خداحافظ

نارنج

تموم شد رفت بعد از ۴ سال خوبی و بدی نارنج بساطشو جمع کرد و رفت.خداحافظ

صدای مرگ شرف

بعضی وقتها حالم به هم میخوره از ایرانی بودنم...از افتخار ایرانی بودن که افتخار نیست...ننگ است...ننگ!

بعضی وقتها فکر میکنم که این همه پیشینه که برای ایران ساخته اند دروغه مثل همه چیزهای دیگری که دروغه.

بعضی وقتها تهوع میگیرم که این چنان لذت میبریم از به تماشا نشستن ابرو های به تاراج رفته شده...

بعضی وقتها دلم میخواهد فرار کنم از این مردم...این مردم که در هیچ زمانی برای یکدیگر جز رنج به همراه نداشته اند...

بعضی وقتها به دروغ فکر میکنم که انگار هیچ چیز بدی نیست دیگر خیلی خیلی خوب است انگار اخر انسان بیاد پیشرفت کند از هر راهی حتی از راه به یغما بردن انسانیتش...

گاه که به خیانت فکر میکنم تو میخندی و میگویی بیخیال بابا زرنگ باش!

بعضی اوقات میگویم خدایا فقط اندکی نگاه کن به من که جایی برای نفس کشیدن در این فضای مسموم ندارم.و راضی نمیشوم مگر به اندکی پاکی...

تو ای دخترک که این روزها بازیچه ات شده یک دوست...چه چیز را به باد داده ای عزیز دل؟انسان بودن خویش یا ...

 

تینی عزیزم به خاطر اتفاقی که برایت افتاده واقعا متاسفم بیا اینو هر روز عین پتک بکوبیم تو مغزمون که اینجا همچنان ایران است و ما ایرانی....بیا گوش بدیم به صدای مرگ شرف.