نارنج

تموم شد رفت بعد از ۴ سال خوبی و بدی نارنج بساطشو جمع کرد و رفت.خداحافظ

نارنج

تموم شد رفت بعد از ۴ سال خوبی و بدی نارنج بساطشو جمع کرد و رفت.خداحافظ

فکر میکنم...و از تو میخواهم که ببخشی مرا

توجه:هر کس بخواد برای این پست کامنت بذاره باید از توی کامنتش از اون دو نفر برای من تقاضای بخشش کنه...بخواد که منو ببخشن...

توجه۲:کامنت هایی که برای بخشش گذاشته میشوند مخصوص خانم ها تینی تاکر و عروس مرده هستند....

 

فکر میکنم فکر میکنم فکر میکنم این روز ها فقط به او فکر میکنم و رد پایش بر روی صورتم بر روی ذهنم به کلماتی فکر میکنم که او گفته بود و همچون فریادی در ذهنم هو هو میکنند...

این روز ها به او فکر میکنم و اینکه باید راهی بیابم برای داشتن دوباره اش...

این روز ها به ان دو فکر میکنم....

که دوستشان داشتم دارم و حالا در تمنای داشتنشان گاه اشک میریزم و گاه بهت زده مینشینم....

ذهنم به دنبال راهی است....که نمی یابد...

کور سوی امیدی از سوی او در دلم روشن شد....و هم اکنون دوباره خاموشم خاموش...

بین خودمان بماند گاهی به خودم سیلی هم میزنم.....بر این همه....

به او فکر میکنم که در همین نزدیکی است و فاصله مان سر به صدر المنتها کشیده است....شاید نه صدر المتنها به اسفل السافلین...

این روز ها فکر میکنم فکر میکنم فکر میکنم فکر میکنم و بهت زده مینشینم.

میگن خون مقدسه عکس یه دست خونی رو میذارم....از اون تیپ عکسهایی که دوستشون دارن جفتشون....و میخوام که...

ببخشن.